میخواهم از مردی بنویسم که ندیدمش اما همیشه با دیدن عکس زیبای لب تاقچه خانه مادربزرگم به یاد پدربزرگی می افتادم که او را هم قبل از تولد از دست داده بودم و مهری که از همان قاب عکس و چشمان مهربان و نگاه نافذش می شد حس کرد برای مدتها دلگرمی ام بود .
می خواهم از مردی بنویسم که ندیدمش اما از قاب جعبه جادویی هم می شد خدایی بودن و در عین حال مردمی بودنش را حس کرد چرا که به همان میزان با او احساس صمیمیت و یگانگی می کردم .
می خواهم از مردی بنویسم که فقط از قاب تلویزیون خانه مان دیدمش و تنها صدای تاثیر گذارش را از آنجا شنیدم اما در حیرت مردی مانده ام که تاثیر کلامش پس از 24 سال پس از رحلتش هنوز تن انسان را می لرزاند ،هنگامی که می گوید :لا حول و لا قوه الا باالله العلی العظیم ، حس می کنی که این آیه تماما در کلام و رفتار او مصداق دارد و در حیرت می مانی از این دریای یقین .
می خواهم از مردی بنویسم که با سخنانش به من ، به نسل امام ندیده من، درس ایستادگی ،شجاعت ،ایمان و تنها خدا را دیدن داد .
می خواهم از مردی بنویسم که اگر گاهی افتخار می کنم محب امیرالمومنینم یادی از او همیشه در ذهنم هست چرا که او ایستاد و دین خدا را دلهای ملت ایران احیا کرد .
می خواهم از امامی بنویسم که نسل انقلاب ندیده من ،نسل جنگ ندیده من ،نسل درد نکشیده من ،هنوز با آرمانهای او و یار وفادارش نفس می کشد و او را بیدار و زنده می بیند .همانطوری که با یک نگاه به قاب عکس او می توان این حس را تجربه کرد .
می خواهم از مردی بنویسم که وقتی خانه اش را می دیدی تعجب نمی کردی که چنین مردی، امام محبوب ملت ایران است چرا که مثل مولایش صادقانه ساده زندگی می کرد .
می خواهم از روزی بنویسم که به جماران رفتم و حسینیه پرخاطره اش را دیدم همان که از تلویزیون خانه مان دیده بودم اما بر روی آن صندلی بالای ایوان محل سخنرانی که پارچه سفید کشیده بودند امام را ندیدم و تا چند ساعتی در بغض فرو خورده خود سر کردم و هنوز باور نداشتم که امام اینجا نیست چرا که والله نفسهایش را در حسینیه جماران می شد حس کرد .
واما من که امام رو ندیدم خوشا به حال رزمنده هایی که در راه احیای دین خدا و یاد اهل بیت با عشق امام عازم جبهه شدند و خیلی هاشون در موقع شهادت به امام سلام می رسوندند که بگن و عده ات حق بود یا روح الله .
و می خواهم بگویم روح الله زنده است چون در دلها یاد او هست و ...
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق .
یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه
این پایان قصه امام نیست ...