بیدارها

ما تا آخر ایستاده، بیداریم

بیدارها

ما تا آخر ایستاده، بیداریم

بیدارها

بسم الله الرحمن الرحیم

تمام کلام : ای کاش میثم تمار شوم در حفاظت ز امیرم ، دارم بزنید .

این شروع قصه ی تازه ای است و ما تازه سرگردانیم در دیار بیدارها ... و بیداری بهانه ای برای نوشتن از دردها و آرمان ها

و می نویسم به عشق بیدارترین مرد دنیا . فتوکلت علی الله

یادم نرود باید بیدارترین باشم
در معرکه تزویر، هشیارترین باشم
در کشمکش دوران، مقدادعلی پیمان
در قحطی میثم‌ها، تمارترین باشم
هم پنجره مهرم، هم پنجره رحمت
امروز ولی باید دیوارترین باشم
یک سو علم مارق، یک سو کتل قاسط
در فتنه پرچم‌ها، عمارترین باشم
هفتادو دو ملت نه، هفتادو دو پیغمبر
اسلام محمد را معیارترین باشم
در ظهر عطش معذور، غفلت زده مجبور
امروز که مختارم، مختارترین باشم
گفت و نشنیدم من، رفت و نرسیدم من
امروز که می‌خواند، انصارترین باشم

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

آخرین نظرات

دوباره بیدار شده ایم

جمعه, ۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۹:۰۸ ب.ظ
دوباره سلام

شکر خدا فعلا از بلای بی درمان :امتحان  رهایی یافته ایم اما هر روز زندگی مان امتحان الهی است.

فعلا خوشحالیم که از امتحانات پایانترم جان سالم به در برده ایم اما زخمی و خسته و خوشحالیم که چند واحدی در سیستم آموزشی جلو افتاده ایم و به مهندس شدن نزدیک اما چقدر به آرمانهایمان نزدیکتر خدا می  داند و چقدر به خدایمان باز هم خدا می داند.خوشحالیم که از این گذر،گذر کرده ایم و درسی مهندسی پل را گذرانده ایم اما مهندسی پل صراط را چگونه پاس کنیم خدا می داند .خوشحالیم که فردا روز مهندس می شویم و سر کار می رویم دریغ از اینکه عمریست در این سیستم (نظام آموزشی ) سرکاریم و هزینه می دهیم تا شخصیت کسب کنیم ،آبرو کسب کنیم ،اعتبار کسب کنیم و دنیایمان را تامین کنیم اما با مدرک لیسانس،فوق لیسانس و دکترا در آخرت چه جایگاهی به ما می دهند ؟کرسی تدریس کدام دانشکده ،عضو هیئت علمی کدام دانشگاه و امتیاز پژوهشی کدام کالج را؟خوشحالیم که به ما می گوینداستاد (مربی).در فلان دانشگاه دولتی مدرک گرفته ایم اماوالله برخی مان در دستگاه الهی از بی سواد ترین افراد هم بی اعتبار تریم زیرا علممان با دینمان نمی خواند.چرا که اگر می خواند رفاقت ،نسبت فامیلی ،همشهری بودن ،آشنای خانوادگی بودن ،پول و ... در تعیین میزان سواد افراد زیر دستمان تاثیر مضاعف نداشت ! اگر نداشت عدالت قلممان اجازه به رد کردن هر نمره ای بالا یا پایین نمی داد .خوشحالیم که استادیم! ای کاش  در دستگاه الهی خوشحال باشیم و آنجا استاد باشیم .ما اگر استادیم پس مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی  و حاجاقا مجتبی تهرانی بزرگترین اساتید اخلاق کیستند ؟آنها که هزاران انسان را به مسیر الهی هدایت کرده اند یا برخی از ما که فقط به دنبال ثابت کردن سلطه خودمان بر دانشجو ،کارمند ،همسایه و یا هر انسان به ظاهر پایین تری هستیم ؟پس فکر کنم ردای استادی و حتی لفظ آن برای برخی از اساتید ما گشاد و بی قواره است .استاد دکتر حسابی است که دانشگاهی در ایران ایجاد کرد که عده ای به استاد آن بودن تفاخر کنند.استاد ،حسابی است که سر منشا گسترش خیلی از علوم در کشور ماست (رجوع به کتاب استاد عشق) و اوست که برای شاگردانش هم پدر بوده و هم استاد .نه پدرخوانده و ارباب .استاد مطهری بوده که در این راه جان خود را گذاشته و هنوز سرچشمه درس او ادامه دارد نه  برخی از شما اساتید که اینقدر کم تاثیرید که شاگرد شما ترم بعد نامتان را به خاطر ندارد .و ما هنوز هم مدیون عده قلیلی از اساتید زحمت کش و دینداری هستیم که فقط خدا را در نظر می گیرند و بس.                                                          

 

                                استاد واقعی                

 

این پایان قصه نیست ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی